Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش خبرگزاری فارس از بختگان، داستان صدیقه رحماندوست از این دست داستانهاست که با یک اتفاق ساده مسیر زندگی خود و مردم یک منطقه را عوض کرده و امروز توانسته جایگاه اجتماعی و بسیاری از شئونات زندگی مردم منطقه خود را ارتقا دهد، زنی خودساخته که با خودباوری توانسته یک تنه پشت همه مشکلات را به زمین بزند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

برای شنیدن داستان اقدامات انقلابی و جهادی این بانوی فرهیخته به سراغ او رفتیم و از وی خواستیم تا آنچه موجب شده امروز او در راس مجموعه های خیرمحور و اشتغال‌زا جمع کثیری از جوانان و مردم منطقه محل زندگیش را مدیریت کند، را برایمان تعریف کند.

آنچه در ادامه خواهید خواند ماحصل گفتگوی دو ساعته خبرنگار فارس با این بانوی خیر کارافرین است.

صدیقه رحماندوست اهل و ساکن روستای چاهسوار آغا در شهرستان بختگان استان فارس هستم.

یک دهه شصتی و البته متاهل هستم و حاصل زندگی من ۲ فرزند پسر و یک فرزند دختر است.

فارغ التحصیل رشته علوم تجربی و از قشر متوسط جامعه هستم و بخاطر علاقه شدیدی که به علوم دینی داشتم سال ۱۳۹۷ با برداشتن شرایط سنی از حوزه ها ی علمیه توانستم محصل جامعه الزهرا شهرستان بختگان باشم.

با وجود مسافت زیادی که تا مرکز شهرستان بود بسیار مشتاقانه و با علاقه تحصیل را شروع کردم.

ترم اول را با نمرات بسیار عالی پاس کردم چند روزی از شروع ترم دوم می گذشت من همچنان مشتاق و پر شور سر کلاس درس حاضر بودم، روز شنبه اول هفته بود و استاد ما طبق عادت همیشگی کلاس را با یک حدیث یا یک متن ادبی زیبا شروع کرد، آن روز متن توصیه امام خمینی (رحمت الله علیه) به علمای حوزه علمیه را خواند.

متن این بود «حفظ نظام از نماز مهم تر است» این متن آنقدر سنگین و پرمحتوا بود که برای انسان عاقل یک دنیا حرف داشت.

این مطلب خیلی برایم جالب بود مگر از نماز هم مهم تر داشتیم و خبر نداشتیم؟ بله داشتیم؛ نظامی که با خون هزاران جوان آبیاری شده بود، نظامی که کشور را از زیر چکمه های طاغوت در آورده بود، اشک در چشمانم حلقه زده بود و بغض گلویم را می فشرد، یک دنیا حرف و سوال برایم به وجود آمد، آیا وظیفه ای غیر از درس خواندن بر عهده من بود؟ من نمی دانستم !!

سخنرانی های امام خامنه ای عزیز را همیشه گوش می کردم‌ و با جان و دل پذیرا بودم، اولین فرمان آتش به اختیار ایشان را در سخنرانی سال ۱۳۹۶ در دیدار با دانشجویان که ۲۷ ماه رمضان برگزار شده بود شنیدم، معنای سخن آتش به اختیار ایشان را دقیق نمی‌دانستم ولی حرف استادم انگار این مهر را بر قلبم کوفت که آتش به اختیار باش و هر کاری می توانی برای مردم انجام بده مبادا نظام جمهوری اسلامی که حاصل تلاش هزاران انسان آزاده و هزاران شهید از آدم و خاتم است به خطر بیفتد و ما در گوشه ای مشغول روزمرگی و یا عبادت اصغر (مستحبات) باشیم.

جهاد در راه خدا بزرگترین عبادت ها بود و من تا آن روز آنگونه که باید متوجه این امر نبودم، سال ۱۳۹۷ اوضاع اقتصادی کشور خوب نبود، تحریم ها روز به روز بیشتر می‌شد، گرانی ها مردم را فلج کرده بود، هزینه های کمرشکن زندگی مردم را افسرده و نالان  کرده بود و از همه مهم‌تر با ندانم کاری برخی مسوولین غرب گرا ، مردم شهر و روستایم روز به روز بیشتر از نظام فاصله می گرفتند و هر مشکلی را به رهبری و نظام ربط می دادند، خلاصه که اوضاع وخیم بود و کمتر کسی به فکر انجام دستورات و سخنان ارزشمند مقام معظم رهبری بود.


کارافرینی در بختگان

قلبی پاک و سرشتی روشن می خواست تا سخنان این حکیم فرزانه را درک‌کند و امید داشته باشد که آنچه ایشان می گوید به حقیقت می پیوندد و ایشان یک چراغ راه برای ما هستند، هر روز که به سخنان امام خامنه ای گوش می دادم بیشتر راه برایم روشن میشد، ذهنم بازتر میشد، انگار یک دنیا علم در هر کلمه سخنان ایشان بود، چند سال بود که پایگاه بسیج روستایمان به همت خانم زارعی راه اندازی شده بود، همگی عضو عادی پایگاه بودیم ولی من در جلسات به‌صورت مرتب نمی رفتم و به هر بهانه ای خودم را تبرئه می کردم، البته خواهر بزرگترم همیشه به پایگاه می رفت و مرتب مشغول فعالیت بود و خیلی اصرار می کرد که من هم عضو فعال باشم.

یک روز فرمانده پایگاه روستا با من تماس گرفت و دعوت کرد که برای مراسمی بروم حسینیه روستا، آن روز وقتی وارد جلسه شدم صفا و صمیمیت در‌ چهره بچه های پایگاه موج می زد، یکی آب و‌ جارو‌ می کرد، یکی چایی درست می کرد، یکی از مهمانان پذیرایی می کرد و خلاصه هر کسی مشغول کاری بود، از همه مهمتر مداحی بود که ذهنم را مشغول کرده بود برا شهدای گمنام می خواند.

"شهید گمنام سلام خوش اومدی مسافر من" چقدر این مداحی دلم را لرزاند. چقدر شرمنده شهدا شدم و این شد که با خودم عهد بستم بیشتر در جلسات پایگاه حضور داشته باشم.

چندی بعد توسط یکی از خواهران پایگاه متوجه شدم که بسیج سازندگی سپاه شهرستان، در حال راه اندازی صندوق‌های مردمی است که وام های با کارمزد بسیار کم و با شرایط اخذ بسیار آسان به مردم دهد. سریعا شماره تماس مسئول بسیج سازندگی شهرستان را پیدا کردم و با او تماس گرفتم و درخواست راه اندازی صندوق را دادم. آن زمان برادر پاسدار عبدالعظیم فروزان مسوول بسیج سازندگی شهرستان بختگان  بود که با اولین تماس یک جلسه حضوری اعلام کردند و یک روز بعد تعداد اعضایی که جمع کرده بودم تا صندوق را تشکیل بدهم در مکان حسینیه روستا جمع کردم.

 او جهت توجیه افراد در جلسه حاضر شد و شرایط راه اندازی صندوق را بیان کرد، تقریبا هیچ کس تمایل چندانی به راه اندازی صندوق نداشت و با توجه به تجربه صندوق های مردمی که در گذشته در جاهای دیگر وجود داشت و موفق نبودند کسی خیلی تمایلی نداشت که راه اندازی بشود، ولی با راهنمایی ها و راهکارهای مسوول بسیج سازندگی با تمام اعضا چهره به چهره صحبت کردم و متقاعدشان کردم که با پشتکار داشتن حتما موفق خواهیم شد.

حداقل عضو گیری صندوق باید با 3 تا گروه 10 نفره انجام میشد که با صحبت هایی که انجام شد و اعتبار خانوادگی که در میان  مردم روستا داشتم توانستم 3 گروه را تشکیل بدهم و هرکدام با حداقل واریزی 10 هزار تومان و حداکثر واریزی 50 هزار تومان شروع کردند.

دو سه ماه فقط واریز به حساب داشتند و ماه چهارم که رسید، مسئول بسیج سازندگی گفت که می توانید وام پرداخت کنید، مبلغ جمع آوری شده خیلی ناچیز بود حدود 5 میلیون تومان! با کمک مسئول سازندگی یک وام 10 میلیون تومانی به صندوق تزریق شد و من توانستم 15 فقره وام به نفراتی که جمع پس اندازشان 100 هزار تومان بود بدهم.

هر نفر یک میلیون تومان «۱۰ برابر موجودی افراد» با کارمزد بسیار کم طبق فرمولی که بسیج سازندگی داده بود تقریبا کارمزد هر وام مبلغ ۱۰ هزار تومان بود که قبل از دریافت وام پرداخت کردند و مبلغ وام و مدت بازپرداخت را در فرم ها نوشتیم و تمام اعضای هم‌گروه با وام‌گیرنده، امضا کردند و وام ها واریز شد و اعضای عضو صندوق با این که مبلغ وام ها خیلی بالا نبود خیلی خوشحال شدند چون پول زیادی نگذاشته بودند اما طی ۴ ماه فقط ۱۰۰هزار تومان پول گذاشته بودند.

کم کم با تبلیغ اعضا تعداد گروه ها شروع به افزایش کرد و کار من بسیار بیشتر شد.

دست تنها بودم و کسی جهت ثبت و ضبط کارها نبود فقط مبالغ واریزی را انجام می دادند.


ساخت خانه برای محرومان

همان اوایل جهت راه اندازی صندوق یک هیات امنا تشکیل دادیم و برای صندوق نام گذاشتیم و سه نفر اول را انتخاب کردیم و در یکی از بانکها یک حساب بازکپ کردیم و شماره حساب به نام صندوق به ما داده شد که موقع واریزی توسط افراد نام صندوق روستا بالا می آمد و مبلغ واریزی افراد به حساب شخص واریز نمیشد و این باعث اعتماد بیشتر مردم میشد، با زیاد شدن گروه و تعداد اعضای صندوق باید بیشتر با مردم در تماس بودم و بیشتر رفت و آمد می کردم.

یک مغازه که از قبل داشتم آماده کردم و تمام مدارک و فرم های صندوق را آنجا گذاشتم در کنار کار خودم که فروش پوشاک بود کارهای صندوق را نیز انجام می دادم ولی آنچنان کار صندوق سنگین شده بود و مراجعات و ثبت و ضبط ها زیاد بود که دیگر نتوانستم کار خودم‌ را ادامه بدهم و تمام کارم شده بود ثبت و ضبط امورصندوق، روز به روز عضو اضافه میشد و به سرگروه جدیدی باید آموزش می دادم که امور گروهش را انجام بدهد، خلاصه شده بود یک بانک خانگی، تفاوت کار ما با بانک‌ این بود که کار به صورت جهادی انجام می‌شد و حق الزحمه ای به هیچ کس تعلق نمی‌گرفت، قرار شده بود تنها حسابدار صندوق باشم چون کسی نبود که مردم را متوجه کار کند و توجیه و حتی خیلی از سرگروه ها توانایی  حساب و کتاب کردن نداشتند، باید خودم برایشان ثبت و ضبط می کردم، هر گروه از حداقل ۱۰ نفر شروع میشد تقریبا ۹۵ درصد گروه ها ۲۰ نفره بودند هر کدام تنها یک پوشه و‌ گیره تهیه می کردند و فقط یک فرم واریزی ماهیانه داشتیم که باید هرماه دقیق پرمی کردند و تحویل می دادند، اول هر پوشه مشخصات تمام اعضای گروه به همراه شماره تماس وجود داشت و مبلغ قسط پرداختی و واریزی هر ماه علاوه براین که در پرونده ثبت میشد باید در یک دفتر کل و یک دفترچه که توسط بسیج سازندگی تولید شده بود ثبت میشد.

تا الان حدود ۸۰۰ وام جهت گسترش کار به اعضای صندوق داده‌ایم، برای شغل های کشاورزی، باغداری،کاشت گیاهان دارویی ،کاشت سبزیجات و سیفی جات، پرورش مرغ محلی،پرورش بوقلمون، دامپروری، پرورش قارچ، پرورش زنبور عسل، پخت شیرینی خانگی ،پخت نان محلی ،بسته بندی خشکبار، بسته بندی لبنیات ،هنرهای دستی ،خیاطی، قلاب بافی، ملیله دوزی، مروارید دوزی، سوپرمارکت،بیرون بر،ساندویچی و فلافل فروشی، تولیدات دامی، مرغ تخم گذار،پرورش بلدرچین،کارگاه های کوچک خانگی،کارگاه سنگ تراشی و گوهرتراشی،حوله بافی، پار چه بافی،حمایت از دانشجویان و دانش آموزان محصل، حمایت از ازدواج جوانان و ... وام اختصاص یافته است.

در ادامه حسب نیاز منطقه یک مرکز نیکوکاری وابسته به صندوق پیشرفت و اشتغال روستا اواخر سال ۱۴۰۰ راه‌اندازی کردم.

مسئول بسیج سازندگی شهرستان تمام امور صندوق ما را مدنظر داشت و فعالیت ما را شاهد بود لذا پیشنهاد داد که یک مرکز خیریه در کنار صندوق جهت سهولت امور خیر راه اندازی کنیم که با معرفی او به کمیته امداد امام خمینی (رحمت الله علیه ) ما مراحل قانونی جهت راه اندازی یک مرکز خیریه را سپری کردیم و با جلسه ای که با مسئولان روستا برگزار شد تصمیم بر این شد که این مرکز راه اندازی بشود و از آنجایی که بنده خودم تمام مراحل ثبت را انجام داده بودم و مورد اطمینان بودم به عنوان مسئول اجرایی صندوق بر گزیده شدم.

با توکل بر حضرت فاطمه زهرا (س) مرکز را راه اندازی کردم به نام مقدس ایشان هم نام گذاری شد و کار را با خیرات ماهیانه که مقدار ناچیزی بود و با تعداد خیلی کمی شروع کردم.

اوایل با پخت نان شروع کردیم و نان محلی گرم به دست نیازمندان می رساندیم با همان لوازم پخت نانی که داشتیم و فقط آرد را خریداری می کردیم، از پخت نان محلی به پخت غذای گرم در مراسم‌ها رسیدیم و گاهی تا ۵۰۰ پرس غذا توسط مرکز پخت میشد و یا خیرین که پخت می کردند.

لیست نیازمندان را می فرستادیم تا غذای گرم بین نیازمندان توزیع شود، اکثریت اهالی روستای ما خیروانسان دوست هستند و حمایت می کردند و در امور واجب مبالغ سریعا به دست بیمار می رسید و شکرخدا تا الان حدود ۳۵ مورد بیمار که نیازمند مبالغ بالایی بودند حمایت کردیم، حدود چندین جهیزیه جهت ازدواج جوانان توسط خیرین مرکز تهیه شده است ،کمک به ساخت و ساز منزل جهت چندین نیازمند انجام شده، لوازم‌گرمایشی و سرمایشی نیازمندان تهیه شده ، چندین سبد غذایی بین نیازمندان توزیع شده و در تمام مراسمات مذهبی خیرات و نذورات مردم به دست نیازمندان رسیده، چندین مسافرت مشهد و کربلا توسط مرکز نیکوکاری فاطمه الزهرا (س) انجام شده،کمک به تحصیل دانشجویان و دانش آموزان بی بضاعت، تهیه سبد غذایی جهت مادران باردار، اعطای وام از طریق صندوق پیشرفت و اشتغال ، راه اندازی کارگاه های آموزشی،کمک به عمران و ابادانی روستا و ساخت و سازها توسط خیرین مرکز نیکوکاری،کمک به ایجاد اشتغال نیازمندان روستا ،کمک به سالمندان و افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (رحمه الله علیه ) حدود 4 میلیارد تومان کمک های مستقیم مرکز نیکو کاری در تمام امور روستا و سطح شهرستان تا کنون انجام شده است.

باید بگویم من در کنار امور صندوق و مر کز نیکوکاری و تحصیل در جامعه الزهرا،به امور عمرانی روستا و مدارس و پیگیری طرح های اقتصادی و فرهنگی هم می‌پردازم، الان حدود سه سال است که شورای روستا هستم و در تصمیم گیری ها و منافع عمومی مردم روستا نقش دارم، در امور فرهنگی و مذهبی با هیات ها همکاری دارم، در زمینه‌ ترک اعتیاد با خانواده بیماران سطح شهرستان همکاری دارم حدود دو سال است با جمعیت احرار آشنا شده ام، تعداد زیادی از افراد که درگیر بیماری اعتیاد بودند، با صحبت های انجام شده با خانواده هایشان و تامین هزینه های مالی خانواده و خود فرد توانستند ترک کنند و به زندگی برگردند هر کدام از افرادی که ترک موفق داشتند برای ایجاد اشتغال ایشان همکاری کردم .


ایجاد اشتغالاز طریق اعطای تسهیلات صندوق قرض الحسنه مردم یار

با مراجعه به ادارات شهرستان و پیگیری امور اشتغال و کار آفرینی جوانان عده زیادی از جوانان را جهت دریافت وام های اشتغال زایی معرفی کردم و در زمینه تسهیل ازدواج جوانان با خانواده های ایشان ارتباط و هماهنگی خوبی دارم، کسانی که در تامین جهیزیه یا مکان زندگی مشکل داشتند با همکاری خیرین مشکل ایشان مرتفع گردیده ، در امور فرهنگی در سطح کشوری هم مشارکت دارم. در حال حاضر در زمینه ی احیاگری امر به معروف و نهی از منکر مشغول به کار هستم، حدود چهار سال است که کلاس های استاد علی تقوی را مرحله به مرحله طی کرده ام و در سطح مربی آموزشی امر به معروف و نهی از منکر هستم، دروس  جامعه الزهرا را به صورت غیر حضوری می گذرانم و طرح ها و ایده های خوبی در زمینه اشتغال و کارآفرینی و امورفرهنگی دارم که اگرحمایت مالی بشوم می توانم در سطح شهرستان و روستای خودم انجام بدهم.

در زمینه ی روشنگری و افزایش بصیرت عمومی در گروه های مجازی بخصوص خواهران سطح شهرستان فعالیت زیادی دارم، حدود سه سال است که حدود ۷۵۰ نفر از اعضای صندوق روستای خودم را که سن بالای ۱۸ سال داشتند عضو شرکت توسعه و عمران شهرستان بختگان کردم.

با همکاری صندوق های دیگر روستاها و پیگیری های برادر حاج اسماعیل باقری توانستیم شرکت توسعه و عمران شهرستان را راه اندازی کنیم، این شرکت در زمینه های اشتغالزایی مردم شهرستان نقش بسزایی دارد و تا کنون یک شرکت فرش دستباف راه اندازی شده و یک شرکت نساجی و دوخت لباس ارگانیک در حال راه اندازی می باشد.

چندین طرح کار گاهی دیگر در دستور کار شرکت هست که یکی  پس از دیگری در حال راه اندازی هستند واز آنجایی که  تعداد زیادی از بانوان روستا به حرفه ی بافندگی فرش مشغول بودند و زحمت زیادی جهت بافت فرش می کشیدند ولی دستمزد ناچیزی به ایشان پرداخت میشد، شرکت فرش شهرستان بختگان به همت مهندس حاج حسن جلالی و تمامی صندوق های روستا یی و همکاری بنده راه اندازی شده و تا کنون حدود۵۰ فرش طی دو سه ماهه اخیر تولید و تحویل داده شده اسا.

چون دستگاه و مواد اولیه فرش توسط شرکت تامین می شود ‌تقریبا دستمزد بافنده ها ۵ برابر شده و مبلغ قابل قبولی به بافنده ها داده میشود و از این رو شرکت فرش شهرستان تصمیم دارد علاوه بر بالا بردن دستمزد بافنده، در زمینه بیمه بافنده ها و بر طرف کردن مشکلات بانوان فرش باف و خانواده‌های‌شان قدم های موثری بردارد و با این که حدود ۶ ماه است شرکت فرش راه‌اندازی شده ولی حمایت خواهران فرش باف بسیارعالی بوده و در کنار شرکت فرش کلاس های آموزش نساجی هم سه ماه هست شروع شده وافرادی که علاقه مند به بافت پارچه هستند با همکاری مر کز نیکو کاری فاطمه الزهرا (س) و صندوق پیشرفت و اشتغال روستا آموزش می بینند و جهت دریافت مدرک به سازمان فنی حرفه ای معرفی می شوند، همچنین تصمیم داریم پارچه های بافت شده بعد از تولید تبدیل به پوشاک مورد نظر گردد و سپس کار بسته بندی هم توسط خود افراد انجام شود و پوشاک آماده شده در شهرهای دیگر توزیع و یا صادر بشود ‌.

با اطمینان خاطر می گویم که در دولت آقای رئیسی کلنگ پیشرفت اقتصادی و فرهنگی کشور زده شده است و با حمایتی که از کارهای مردمی میشود و واگذار کردن کار به بسیج مردمی و حلقه‌های میانی و دلسوزان انقلاب و متعهدین و معتمدین مردم پیشرفت های بسیار خوبی در انتظار کشور و مردم است ، من با یاری خداوند متعال و گوش فرا دادن به سخنان امام خامنه ای با داشتن کمترین امکانات اولیه توانستم تا این حد در کارم پیشرفت داشته باشم، همه دوستداران وطنم ایران و دلسوزان این انقلاب را توصیه می کنم که بر سفارش امام خامنه ای عزیز آتش به اختیار باشید، هر کس می تواند قدمی برای این مردم و این نظام مقدس برداردکوتاهی نکند.

 این قبیل اموررا خداوند متعال از ما بپذیرد به قول شهید مرتضی آوینی «مبادا غافل شویم و روزمرگی ما را از حضور تاریخی خویش غافل کند»

در آخر از همه ی کسانی که مرا در این جهاد اقتصادی همراهی کردند تقدیر و تشکر فراوان دارم از همسر گرامی‌ام جهت همراهی و همدلی و تحمل سختی های کار در کنار بنده تشکر و قدردانی می کنم.

همسر بنده علاقه شدیدی به سردار شهید حاج قاسم سلیمانی دارد و سختی ها و ناملایمات کار را در کنار حقیر تحمل کرده و این امورکارها راهدیه به روح شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی می کند، همیشه  توصیه خودم و همسرم به فرزندانم این است که سرباز کوچک حاج قاسم عزیز باشیم هرچند کارهای کوچک ما در مقابل جوانمردی و مردانگی حاج قاسم عزیز پر کاهی به شمارنمی آید ولی از همین جا با فریاد بلند می گویم حاج قاسم عزیز روحت شاد، راهت پررهروباد.

شما به عنوان رسانه اگر می‌توانید سلام مرا به امام خامنه ای عزیز برسانید و بگویید سرباز حقیر شما پا دررکاب است و در کنارتان تا زمانی که جان در بدن داریم برای خدمت به ملت امام حسین (ع) و فدا کردن جان در راه ولایت ایستاده ایم.

من یک آروزی قلبی دارم که سال ها در طلب رسیدن به آن هستم که تا الان برایم مقدور نشده و بارها درخواست دادم و قول هایی داده شده ولی هنوز انجام نشده ، آرزوی دیدار امام خامنه ای عزیز را دارم و این چیزی است که رویای شب و روز من شده، دوست دارم امام حاضرم را از نزدیک ببینم .

گفتگو: محمدمهدی توکل

پایان پیام/ن

منبع: فارس

کلیدواژه: صندوق قرض الحسنه مردم یار امام خامنه ای کارافرینی امام خامنه ای عزیز راه اندازی صندوق شهرستان بختگان راه اندازی شده آتش به اختیار بسیج سازندگی سطح شهرستان هزار تومان انجام شده ثبت و ضبط شرکت فرش حاج قاسم انجام شد گروه ها پخت نان وام ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۹۲۰۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشق عشق در روستایی دورافتاده

به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز یزد ، دوربین چشم و چراغ این هفته روایت مشق عشق معلمی است که هر روز به عشق دانش آموزان از شهر به روستا می‌آید.
۶۰ کیلومتری از مرکز استان یزد دور می‌شویم، به روستای صادق آباد تفت می‌رویم تا روایتگر حضور معلمی باشیم که چند سالی است، مشق عشق می‌کند.
روستایی کوچک در دل کویر، اما با آب و هوایی کوهستانی که دبستانی کوچک دارد. دبستان شهید دستغیب با ۶ دانش آموز.
خانم رمضانی، اینجا ۳ پایه را تدریس می‌کند. پایه اول، سوم و پنجم ابتدایی. او سختی راه را به جان می‌خرد و نه تنها معلمی بلکه برای دانش آموزان مادری می‌کند.
نکته قابل توجه، روش تدریس این معلم توانمند است، او با آخرین شیوه‌های تدریس به دانش‌آموزان تعلیم می‌دهد و معتقد است در هر شغل و هر لباسی که خدمت می‌کنیم اگر متعهد باشیم و عاشقانه کار کنیم، موفق خواهیم شد.
بیش از سه دهه از خدمت خانم رمضانی در کسوت معلمی می‌گذرد، اما چند ساعتی که در کنار او بودیم، با ذوق و شوق به دانش آموزانش آموخت. با آنها صمیمی شد و همچون مادر دل به دلشان داد.

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

دیگر خبرها

  • 5 چالش اصلی کسب و کارهای کوچک
  • خدمتگزاری به مردم افتخاری بزرگ برای نیروهای مسلح است
  • پیامبر منطقه محروم بشاگرد کیست؟! + فیلم
  • راه‌اندازی مرکز نوآوری ملی و تخصصی حوزه فناوری‌های شناختی در شمال کشور
  • مشق عشق در روستایی دورافتاده
  • حضور و اراده مردم در سرنوشت کشور بزرگترین پدیده انقلاب اسلامی
  • اراده ملت ایران بود که عملیات «وعده صادق» را رقم زد
  • دریافت سهمیه جام جهانی بانوی ووشو کار کیش
  • محرومیت قطعی است؛ دو ستاره استقلال و پرسپولیس محروم از بازی های بزرگ فصل
  • ارائه خدمات پزشکی رایگان در منطقه محروم بارز و شوارز